نوستالژی های کودکانه ام را با تمام خاطرات تلخ و شیرین نوجوانی ام و کوتاه ترین عاشقانه های جوانی ام در بزرگترین لحظه ی زندگی ام و در مخفی ترین نقطه پنهان ذهن پریشانم ،دفن می کنم، تا مبادا هیچ بشری به آن دست درازی کند و با بی رحمی تمام ،کثیف ترین روزمرگی های آدمک های گنده ای که زندگیشان در یک تکرار کسل کننده خلاصه می شود را با افکار من جایگزین
کنند
محمدرضا
نظرات شما عزیزان:
خدایا،نعمت سلامتی مبدا همه نیازهاست و عاقبت به خیری مقصد همه نیازها؛ بین این مبدا تا آن مقصد بالاترین نیازها دلخوشی است.به بزرگیت سوگند آنرا به همه عطا کن.
یاد آمدم که در دل شبها هزار بار دست نوازشم به سر و رو کشیده بود
از خود برون شدم به تماشای روی او کی لذت وصال بدین حد رسیده بود
چون محو شد خیال پدر از نظر مرا
اشکی به روی گونه زردم چکیده بود
.gif)
اینا رو قبول دارم ولی اینو هم میدونیم و توهم میدونی که باید زندگی کنیم زندگی هم با فکرو خیال نمیشه اونم برا خانواده ما که سه سال پیش پسر و عروسشون رو از دس دادن
.gif)
هیچوقت خودمو نمیبخشم چون اولای جداییم برا پدر مادرم ناراحتی پیش اوردم....
خدا نکنه برات اتفاق افتاده باشه و امیدوارم برات اتفاق هم نیفته ولی از دس دادن داداش برای داداش و فرزندبرای پدرومادر خیلی سخته خیلی...
حالا هم فقط از خدا کمک میخام برای اینکه فراموشش کنم حالا اگه فراموشش نکنم حداقل دیگه با یادش دلم نلرزه
.gif)
.gif)
تو هم توکلت به خدا ایشالا همه چی درس میشه و ماهم مسلمونیم و به قضاو قدر اعتقاد داریم...
بخشید اینقد وقتت رو گرفتم شرمنده
برچسبها: